باورهای غلط در مدیریت ایمنی
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سلامت ایمنی و محیط زیست ، مهندس رضا عرب عامری مشاور و مدرس HSE در یادداشتی در نقد وضعیت حوزه ایمنی کشور گفت : گذر زمان حلال مشکلات ایمنی نخواهد بود. پایه های این علم در کشور ضعیف بنا شده و نیازمند ترمیم اساسی می باشند. روندی که امروزه در کشور در حال اجرا است متولیان این حوزه را بیش از پیش نگران می کند. حادثه ای اتفاق می افتد، عموم مردم عزادار می شوند، خواص بهره برداری های لازم را می کنند، مدتی در تب و تاب احقاق حقوق حادثه دیدگان تلاش های ظاهری انجام می شود، موجی از نارضایتی در جامعه به راه می افتد، متون و شکایت نامه هایی در فضای مجازی پراکنده می شود و در نهایت پس از گذشت مدتی همه چیز به حالت عادی خود باز می گردد، گویی نه حادثه ای اتفاق افتاده و نه سرمایه ای از دست رفته است.
بارها و بارها از علل و مشکلات عمده حوزه ایمنی صحبت به میان آمده است. مشکلاتی همچون عدم توجه کارفرمایان به مقوله ایمنی، کمبود متخصصین در این حوزه، سطح پایین تکنولوژی، اختلالات فرهنگی و بسیاری از موارد که بارها مورد بحث قرار گرفته اند. با نگاهی به عملکرد سایر کشورها در حوزه ایمنی و بهداشت، می توان براحتی دریافت که سازماندهی و ایجاد ساختارهای منسجم در این حوزه نیازمند درک مسائل ذیل می باشد:
حل مشکلات ایمنی در صنعت هزینه بر خواهد بود و بدون صرف هزینه در ابتدای کار، توفیقی حاصل نخواهد شد. ایمنی ارزش افزوده ایجاد خواهد کرد، به شرطی که به مرحله ی بلوغ رسیده باشد. این باور غلط مدیران مبنی بر اینکه با ورود ایمنی سریعاً هزینه های سازمان کاسته میشود، دیدگاهی اشتباه است که خود باعث ایجاد دلسردی از تن دادن به ایمنی در مراحل بعدی خواهد شد.
حل مشکلات ایمنی زمان بر خواهد بود. انجام تحرکات هیجانی و تشکیل موج های مقطعی، مشکلی را حل نخواهد کرد. تنها برنامه های بلند مدت می توانند چاره ساز مشکلات عمده ایمنی در یک کشور باشند.جو سازی ها و ایجاد موج های تشویقی تنها زمانی کاربردی خواهند بود که بخشی از یک برنامه بلند مدت فرهنگی باشند، در غیر این صورت، خود تبدیل به حرکاتی سمی در حوزه ایمنی خواهند شد.
اولویت کارفرماها همیشه تولید خواهد بود. ایمنی هیچ گاه اولویت هیچ بنگاهی نبوده و نیست. بنگاه های اقتصادی ایجاد می گردند تا تولید و خدمت ایجاد گردد. لذا این از وظایف مسئولین ایمنی خواهد بود که برای کارفرمایان این مطلب را تبیین نمایند که نیروی انسانی، سرمایه اصلی سازمان جهت تولید می باشد، لذا صیانت از نیروی انسانی به منزله صیانت از تولید خواهد بود.
ریشه بسیاری از مشکلات ایمنی در ساختارهای بنیادین سازمان است. مدیران توقع دارند مشکلات ایمنی را از طریق بکار گیری یک یا چند مسئول ایمنی مرتفع نمایند، در صورتیکه منشاء بسیاری از معضلات ایمنی در سازمانها، فرایندها و فعالیتهای غیر مرتبط با ایمنی می باشند که نتایج آنها باعث ایجاد اختلال در حوزه ایمنی می گردد. برای مثال فرایندهای تصمیم گیری و هدف گذاری یا استراتژیک که اصولاً در حوزه حاکمیتی اتخاذ گردیده و آثار زیانبار زیادی را بر پیکره ایمنی وارد می نمایند.
امکان بخش بندی و تفکیک ریسک های سازمانی در هیچ حوزه ای وجود ندارد. کمتر مجموعه ای را می توان یافت که اجزا و بخش های آن با یکدیگر هیچ گونه تعاملی نداشته باشند. هرجا سخن از تعامل مجموعه ها به میان بیاید، موضوع ریسک های پیچیده و میان بخشی نیز مطرح خواهد بود. لذا تفکرات برخی مدیران بمنظور بخش بندی و تفکیک ریسک ها و همچنین ایزوله کردن برخی از بخش ها جهت تمرکز بیش از حد و یا رهاسازی در حوزه ی ایمنی کاملاً غیر ملموس و محکوم به شکست خواهد بود.
حجم زیادی از ریسک های ایمنی و بهداشتی تنها در گام های ابتداییِ هر فعالیت قابل حذف کردن می باشند. مشکلات سازهای در زمان طراحی و ساخت، مشکلات تکنولوژیکی در زمان نیازسنجی و خرید، مشکلات نیروی انسانی در زمان استخدام، مشکلات فرایندی در زمان طراحی فرایند و … . لذا وجود تفکری مبنی بر کاهش ریسک پس از راه اندازی و اجرا باعث صرف هزینه های بالا و تلاش بی جهت در راستای کاهش خطرات و حوادث خواهد شد.
وجدان کاری و اخلاق حرفه ای از پایه های اصلی مدیریت ایمنی می باشند. استفاده از اهرم های فشار و زبان تهدید در این حوزه، اگر چه در مواردی مفید خواهد بود، ولی پایه ساز مسائل فرهنگی نخواهد بود. نیروی کار زمانی حافظ سرمایه های سازمان خواهد بود که حفاظت و صیانت کارفرما از حقوق و سرمایه های خودرا بصورت عملی لمس کند. اگر چنین رویکردی در سازمان جاری شود، حفظ سرمایه های سازمانی تبدیل به عادت، باور، یقین و در نهایت فرهنگ خواهد شد.
ادامه دارد…
شرکت مدیران تصمیم ساز ایمن – ارائه دهنده خدمات تخصصی مشاوره HSE